مدح و شهادت عون و محمد بن عبدالله ( فرزندان حضرت زینب سلام الله علیها)
این کبوترهای عاشق آسمان میخواستند از فیوضات وسیعی بیکران میخواستند ناخدای چشمشان مرهون اشک و آه شد در همین دریایِ صحرا بادبان میخواستند بیقـرارِ بیقـراریهایِ دایی بـوده و... هر یکی پرواز را از آشیان میخواستند با همین دریای خون سیرابهای تشنهاند تا دل میدان دوتا اسب دوان میخواستند حضرت زینب که ابر و باد را در دست داشت لشگر خود را زجنس تشنگان میخواستند پیر میدان را به یک ضربه دوتا میساختند روبروی خویش یک مرد جوان میخواستند گرچه هم پیر وجوان هیچاند، از آن روبرو نیمهجانها، جانِ خود را مثل جان میخواستند خستگی را خسته میکردند این جنگآوران آنقدر که کور دلها هم زمان میخواستند |